1- بجا اوردن ده رکعت نماز
کسى که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز بجا آورد؛
در هر رکعت یک بار فاتحة الکتاب و ده بار قل هو الله احد بخواند و در سجده و رکوع خود ده بار بگوید: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر
و در هر دو رکعت یک بار تشهد خوانده و سپس سلام بدهد؛ و در پایان ده رکعت نماز بعد از سلام دادن
صد بار (استغفر الله ) بگوید
و هنگامى که از استغفار فارغ شد سجده کند و در سجده بگوید:
یا حى یا قیوم یا ذوالجلال و الاکرام یا رحمن الدنیا و الاخره و رحیمهما، یا اله الاولین و الاخرین اغفر لنا ذنوبنا، و تقبل منا صلواتنا، و صیامنا و قیامنا
قسم به کسى که مرا بحق به پیامبرى برانگیخت ، جبرئیل بنقل از اسرافیل و او از پروردگار متعال به من خبر داد که : او سرش را از سجده برنمى دارد مگر این که خداوند او را آمرزیده ، ماه رمضان را از او قبول نموده و از گناهش مى گذرد، گرچه هفتاد گناه انجام داده باشد که هر کدام از آنان بزرگتر از گناهان بندگان باشد؛ و از تمام اهالى منطقه اى که در آن است قبول مى کند تا این که فرمود: این هدیه ، مخصوص من و مردان و زنان امتم مى باشد و خداوند متعال آن را به هیچکدام از پیامبران و مردم قبل از من نداده است .
2- مطالعه و تامل در رفتار و احوال امام سجاد علیه السلام
سید ما ((قدس سره )) در کتاب اقبال از شیخ ابى محمد هارون بن موسى التلعکبرى (ره ) و او از محمد بن عجلان نقل کرده است که گفت : از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که مى فرمود: ((هنگامى که ماه رمضان مى آمد على بن الحسین (علیه السلام) هیچ غلام و کنیزى را نمى زند و اگر گناهى از آنان سر مى زد، آنان را مجازات نمى کرد و فقط پیش خود در کاغذى مى نوشت فلان کنیز روزى چنین و چنان کرد و تأدیب آنان را تا آخرین شب ماه رمضان به تاءخیر مى انداخت و در این شب آنان را مى طلبید و گرد خود جمع مى کرد.
آنگاه نوشته خود را آشکار کرده و مى فرمود: فلانى ! چنین و چنان کردى و تو را تاءدیب نکردم آیا این مطلب را بخاطر دارى ؟ مى گفت : بله فرزند رسول خدا! تا از تمامى آنها اقرار مى گرفت . سپس در وسط آنان ایستاده و به آنان مى فرمود: با صداى بلند بگویید: على بن الحسین ! پروردگارت تمام اعمال تو را ثبت نموده است ؛ همانگونه که تو تمام کارهاى ما را نوشتى . و او نوشته هایى دارد که حقیقتهایى را که بزیان تو است ، مى گوید و تمام گناهان کوچک و بزرگ تو را مى نویسد؛ همانگونه که تو نوشته هایى دارى که حقیقتهایى را که بزیان ماست مى گوید و تمام کارهاى کوچک و بزرگ ما را نوشته است . هر عملى را که انجام داده اى در پیشگاه او حاضر مى یابى ؛ همانگونه که ما تمام کارهایمان را نزد تو حاضر یافتیم . پس عفو کن و نادیده بگیر، همانطور که از سلطان مى خواهى تو را عفو کند.
اگر از ما در گذرى ، او را با گذشت ، مهربان و بخشنده خواهى یافت . و پروردگارت به هیچ کس ظلم نمى کند. پس على بن الحسین ! مقام پست خود را در پیشگاه پروردگار حکیم و عادلى که به اندازه دانه خردلى ستم نمى کند در نظر داشته باش . که اگر باندازه وزن ذره خردلى باشد خداوند آن را مى آورد و فقط خداوند را شاهد و حسابرس بدان . گذشت کن و ندیده بگیر؛ تا پادشاه نیز از تو نیز بگذرد و ندیده بگیرد. خداوند مى فرماید: ((باید گذشت کنند و ندیده بگیرند، آیا دوست ندارید خداوند گناهان شما را ببخشد.))
این کلمات را خطاب به خود مى گفت و به آنان یاد مى داد و آنان با او مى گفتند. و در حالى که بین آنان ایستاده بود گریه مى کرد و مى گفت : پروردگار ما! ما را امر کردى که از کسى که به ما ستم روا داشته در گذریم .
ما به خود ظلم کردیم و همانگونه که فرمودى از کسانى که به ما ظلم کردند گذشتیم . پس ما را عفو فرما. زیرا تو از ما و کسانى که آنان را به عفو امر فرمودى ، به آن سزاوارتریم . و امر فرمودى گدا را از در خانه هاى خود رد نکنید و اکنون در حالى که گدایان و فقیرانى هستیم به سوى تو آمده و در آستانه و درت اقامت گزیده و بخشش ، احسان و نیکى تو را خواهانیم . بدین وسیله بر ما منت گذار و ما را ناامید مگردان ؛ زیرا تو از ما و کسانى که به این کار امر شده اند، به این مطلب شایسته ترى . خداى من ! اکرام نمودى . بنابراین مرا که از گدایان تو هستم اکرام کن . و با بخشش ، نیکى نمودى پس مرا از عطایاى خود بهره مند ساز.
آنگاه به آنان رو کرده و مى گفت : و شما را عفو کردم آیا شما نیز از من و بدرفتاریم مى گذرید؟ من پادشاه بد، پست ستمکار، و مملوک پادشاهى کریم ، باسخاوت ، عادل ، نیکى کننده و بخشنده ام . آنگاه آنان مى گفتند: آقاى ما! تو و بدیهایت را عفو کردیم .
سپس به آنها مى فرمود: بگویید: خداوندا! از على بن الحسین در گذر همانگونه که ما را عفو کرد. و او را از آتش رها کن همانگونه که ما را از بردگى خارج کرد؛ آنان نیز همین را مى گفتند. آنگاه مى گفت : خداوندا! آمین ، پروردگار جهانیان ! بروید من شما را عفو و شما را آزاد کردم به امید گذشت از خود و رهایى خودم . و آنان را آزاد مى کرد. هنگامى که روز فطر فرا رسید عطایایى به آنان عنایت نموده تا محفوظ مانده و از مردم بى نیاز شوند. و سالى نبود که در شب آخر ماه رمضان حدود بیست نفر را آزاد نکند.
و مى فرمود: خداوند متعال در هر شب ماه رمضان هفتاد میلیون نفر را از آتش رها مى کند که همگى سزاوار آتش هستند. و هنگامى که شب آخر ماه رمضان فرا رسد بتعداد همه کسانى که در این ماه رها نموده است نجات مى دهد. و من دوست دارم خداوند مرا ببیند که به امید نجات خودم از آتش ، عده اى از کسانى که مالک هستند در سراى دنیا در راه خدا آزاد مى نمایم . هیچگاه خادمى را بیش از یک سال کامل به خدمت نگرفت . زیرا اگر برده را در اول یا وسط سال مى خرید در شب فطر آزاد مى کرد و عده دیگرى را در سال بعد مى خرید و سپس آزاد مى نمود. و تا زمانى که به خداوند ملحق شد همینگونه بود. و نیز در حالى که هیچ نیازى به سیاه پوستان نداشت تا با خریدن آنان نیازش را بر آورده سازد، آنان را مى خرید و هنگام بازگشت از عرفات دستور مى داد آنان را از بردگى آزاد نموده و اموالى به آنان ببخشند.))
3- محاسبه نفس
از کارهاى مهم این است که مانند شریکى که در پایان کار با شریک خود تسویه حساب مى کند، از نفس خود حساب کشیده ، و سرمایه خود را که همان عمر، ایمان و برکات ماه رمضان و نورهاى آن مى باشد را در نظر آورد؛ و ببینید آیا ایمان او به خدا، رسول ، کتاب و حجتهاى او و روز قیامت بیشتر شده است یا نه ؟
اخلاق او که از این معارف سرچشمه گرفته ، چگونه است ؟ خوف و رجا، صبر، زهد، خلوت نمودن براى ذکر خدا و تفکرى که باعث انس است ، شناختى که محبت را بدنبال داشته و محبتى که به رضایت ، تسلیم و توحید منجر شود، شرح صدر ناشى از نور شناخت در دیدن غیب و گشادگى قلب او در تحمل بلاها و حفظ اسرار، تا چه اندازه اى است ؟ چگونه در ((سراى فریب )) آرام نگرفته و به ((سراى جاوید)) بازگشت کرده است ؟ آیا ماه رمضان و اعمال این ماه تاءثیرى در این امور داشته است یا نه ؟
در مورد افعال و حرکتهاى اعضاى بدنش بیندیشد. آیا همانگونه باقى مانده یا در این مورد بیشتر به احکام الهى توجه نموده است؟
بخصوص نسبت به حرکتهاى زبانش هنگام سخن گفتن در مورد آنچه به او مربوط نبوده ، سخنان باطل ، دروغ ، غیبت ، تهمت ، تعرض به آبروى مؤ منین ، فحش ، اذیت ، و غیره . اگر ببینید که تمام این موارد همانطور که بوده باقى مانده ، باید بداند که این مطلب ناشى از کارهاى بد او در این ماه پربرکت بوده و تاریکى گناهانش بر نورهاى این شهر درخشان و روشنى بخش فائق آمده است . زیرا ممکن نیست که نورهاى ماه رمضان ، شبهاى قدر و این دعاهاى گرانقدر قلب او را روشن کند ولى باز هم به گناه سابق خود ادامه دهد.
4- مناجات با نگهبان روز
سپس در ساعات پایانى روز آخر، که روز عرضه اعمال ماه است ، با نگهبان روزت که از معصومین (علیهم السلام ) مى باشد با رعایت آداب تواضع و توسل ، مناجات نما. و آنگونه بگو که محبت آنان را برانگیخته و باران رحمت و کرامت آنان بر تو ببارد. و با معذرت خواهى اعمالى را که در این ماه انجام داده اى را به آنان واگذار نما و با درخواستى تضرع آمیز بخواه که با شفاعت و دعایشان اعمالت را اصلاح نموده و با تضرع از خدا بخواهند که با عفو فراوان خود آن را پذیرفته و به چندین برابر، اعمال خیر تبدیل نماید. و اگر امور مذکور را در آخر روز در سجده انجام دهى و این ماه را با حال سجده و گرسنگى به پایان برسانى و با این حال وارد شب عید شوى ، امید است به کرامتى از جانب خداوند متعال برسى که بالاتر از آرزویت باشد.